بوی نذری در کوچههای بوشهر/ هیئتیهایی که ماه شب تاریک نیازمندان شدند+عکس
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۶۷۱۳۷۰
خبرگزاری فارس -بوشهر، فاطمه مظفری پور: هنوز اشکی که در مجلس امام حسین(ع) ریخته بود از چشمانش خشک نشده بود که از جای برخواست، با گوشه آستینش صورت اشکآلود خود را پاک کرد و به سمت موکب رفت.
صدای مداح در هیأت امان از دلش ربوده بود، مداح با نوای جنوبی خود چنین میخواند: «هَمرَهون گر این زمین کربلاست، بار بگشاییده، بار.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سید حسن هاشمی، به سمت جوانان حاضر در موکب رفت، هرکدام از جوانان مشغول تهیه بخشی از غذای نذری خود بودند، در گوشه موکب، پسرک نوجوانی را دید که با فکر کردن به قورمه نذری شب قبل، کنار فلافلهای نذری امشب خیارشور و نان گرم میگذاشت.
سید، بستههای نذری را برداشت و یکی از جوانان هیأت رایت العباس را صدا زد و ترک موتور خود نشاند، تعدادی بسته دیگر هم به دست گروههای جهادی دیگر داد تا نذریها را به مقصد برسانند.
اطعام نیازمندان در کنار عزاداران حسینی
خودروی اول به سمت عزاداران حاضر در مجلس رفت و تعدادی بسته بین آنها تقسیم شد، بستههای دیگر هم به رسم هر شب محرم این سال، درِ حیاطهای نیازمندان گذاشته میشود.
بسته اول به خانوادهای رسید که تنها یک زن کهنسال در آن سکونت گزیده بود و آنقدر جوانان هیأت رایت العباس، شهر را دور زدند و در تک تک خانههای نیازمندان را کوبیدند که بالاخره یک بسته باقی ماند.
وقتی عزاداران حسینی لبخند بر لب کودک نیازمند میکارند
بسته آخر بود و خانهای در انتهای یک کوچه نمور و تاریک، در را کوبید، دخترکی پنج ساله با موهای لخت، کوتاه و مشکی در را به رویش گشود، دخترک که قدش به او نمیرسید، گردن خود را بالا گرفت تا ببیند شامگاه، چه کسی در خانه را کوبیده.
دخترک مو مشکی که تا الان پشت در، نصف خود را قایم ساخته بود، با دیدن ظرف غذایی که در دست سید بود، لبخند دندان نمایی زد و از در بیرون پرید، سید جوان، دو بسته غذای نذری را به دست دخترک مو مشکی نهاد و محل را به سرعت ترک کرد.
اکنون که کار پخش بستههای نذری امشب پایان یافته بود به کنار جوانان هیأت رایت العباس رفت و بقیه گروههای جهادی را هم جمع کرد، سیدحسن دستی به موهای خیس باران خوردهاش کشید و گفت: «بچهها باید تمام توان را به کار ببندیم، نمیخواهم نذری تاسوعا و عاشورا را با محتوای کمتر از قورمه به در خانه مردم ببریم.»
هرکس به اندازه توان خود می بخشد
سید اعتقاد دارد، محرم باید تمام شهر بوی دیانت حسینی را بگیرد، برای همین به فلافلی که نهایت همتش است اکتفا کرده ولی تاکنون نگذاشته نیازمندی در شبهای محرم با گرسنگی بخوابد.
حال که خیالش از نذری امشب راحت شد، به سمت خانه برمیگردد، در مسیر برگشت با ضعفی که در بدن خود احساس میکند یادش میآید که شام نخورده است، دور و بر خود را که مینگرد، یک سوپرمارکت را در نزدیکی میبیند، با خوردن کیک و آبمیوهای که از آن سوپرمارکت خرید، قوایی تازه کرده و ادامه راه منزل را طی میکند.
به گزارش خبرگزاری فارس، این چند ساعت از روزمرگی جوانان هیأت رایت العباس است که زیر عَلَم جهاد و خادمی امام حسین(ع)، ماه شبهای تاریک نیازمندان بوشهر شده و در شبهای محرم علاوه بر اطعام عزاداران، به اطعام نیازمندان شهر نیز میپردازند؛ اینان در مکتب حسینی، شور و شعور حسینی را به ارمغان آورده و اکنون این حرکات جهادی، امتداد راه جهادگران عزادار امام حسین(ع) شده است.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: سید حسن هاشمی رایت العباس محرم عزاداری بوشهری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۶۷۱۳۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افغانستان،حسرت ما و جام جهانی
تیمی که در اولین حضورش در جام ملتها مسافر جام جهانی شد. تیم ملی افغانستان برای ما مهم بود؛ چون معماری آن کاملاً ایرانی بود و تمام سنگهای گرانقیمت آن از دل خاک پرگهر خراسان بیرون کشیده شده بود. مجید مرتضایی و حمید معصومیان در تایلند کاری کردند کارستان.
آنها از کوچهپسکوچههای مشهد جواهراتی را برای تزئین تیم ملی افغانستان جمع کردند که سالها در بستر بیتوجهی خاک میخوردند. حقیقت این است که افغانستان خسته از سالها جور و ستم امروز به فرزندانی که در این خاک رشد کردهاند میبالد و این هنر مردان ایرانی بود که غرور جریحهدار شده افغانها را به دست خودشان التیام بخشیدند.
صعود افغانستان به جام جهانی نشان داد خراسان بزرگ چقدر در بازیکنسازی و مربیسازی ظرفیت و توانایی دارد و چقدر مدیران ورزش و البته مسئولان رده بالا در حق جوانان این شهر با تصمیمهای عجیب جفا کردهاند. واقعیت تلخ ماجرا این است که علاوه بر تیم ملی افغانستان هنوز هم میتوان تیم ملی دیگری از دل شمالشرق ساخت و به جام جهانی فوتسال فرستاد.
در فوتبال هم البته که همین است. اگر درایت و دوراندیشی در ورزش خراسان بود، امروز نباید شاهد جولان تیمهایی چون خوشه طلایی ساوه در مخمل استادیومهای مشهد میبودیم. مشهد هنوز هزاران مرتضایی و معصومیان دارد و هنوز میتوان از دل آن با هنر مدیریت صحیح چند تیم فوتبال و فوتسال باشگاهی در حد آسیا سبز کرد. افسوس که در تمام این سالها استعدادهای شگرف این خطه در آتش جنگهای سیاسی – مدیریتی سوختند و امروز جز تلی از ناکامی و حسرت برای ورزش مشهد باقی نمانده است.
آمار میگوید قهرمان جام ملتهای آسیا مشهد بود.علاوه بر احسان اصولی به عنوان رئییس کمیته فوتسال فدراسیون، تیم ملی ایران چند بازیکن مشهدی و تیم ملی افغانستان سه مربی مشهدی داشت و شاکله اصلیاش را بازیکنان قد کشیده در کوچهپسکوچه های گلشهر مشهد تشکیل میدادند. پس صعود افغانستان باید تلنگری جدی باشد برای آنها که خودشان را به خواب زدهاند و بیدار هم نمیشوند.
محمدجواد رستمزاده